روز تشییع پیکر پاکش
همه جا غرق در تلاطم بود
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
زخم من کهنه زخم تو تازه
زخمی پنجههای بیرحمیم
دم به دم تا همیشه قلب پدر
با نفسهای تو هماهنگ است
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم