پای در ره که نهادید افق تاری بود
شب در اندیشۀ تثبیت سیهکاری بود...
از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مکتب روشنی ارزندهتر از جان آورد
آنکه در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد
لبِ لعلش به جهانِ بشریّت جان داد
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند