صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
دل را سپرد دست حسین و «زهیر» شد
چه روضهایست، که دلها کبوتر است اینجا
به هر که مینگرم، محو دلبر است اینجا
یاعلی گفت با تمام وجود تا همهعمر با علی باشد
با علی باشد و طنین دلش دمبهدم ذکر یاعلی باشد
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
میرسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است
میفروشد زرهی را که رفیق جنگ است
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی
به کاروان شهیدان نینوا برسی
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست
تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد