خیرخواه توام از نور سخن میگویم
از هراسِ شب دیجور سخن میگویم
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟
حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
گردباد است که سنجیده جلو میآید
به پراکندن جمع من و تو میآید
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات