اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند
ای آنکه عطر در دل گلها گذاشتی
در جان ما محبت خود را گذاشتی
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
در انتظار مهر رخت آه میکشم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام