امروز دلتنگم، نمیدانم چرا! شاید...
این عمر با من راه میآید؟ نمیآید؟
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
تقسیم کن یک بار دیگر آنچه داری را
در سجدۀ خود شور این آیینهکاری را
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
ای چشمهایت جاری از آیات فروردین
سرشارتر از شاخههای روشنِ «والتّین»
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی