فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد
آه ای مدینه، شهر رسول امین سلام
مادر سلام، عطر گل یاسمین سلام
تو کیستی که در اندیشۀ رسول خدایی
فروغ چشم حبیبی و چلچراغ هدایی
ای آنکه نور عشق و شرف در جبین توست
روشن، سرای دل ز چراغ یقین توست
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
وَ قالت بنتُ خَیرِالمُرسَلینا
بِحُزنٍ اُنظُرینا یا مدینا
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی