این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری
پروانه شد تا شعلهور سازد پرش را
پیچید در شوق شهادت باورش را
تو زینت دلهایی ای اشک حماسی
از کربلا میآیی ای اشک حماسی
ما دردها و داغها را میشناسیم
غوغای باد و باغها را میشناسیم
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
این كیست از خورشید، مولا، ماهروتر
بیتابتر، عاشقتر، عبدالله روتر