خیرخواه توام از نور سخن میگویم
از هراسِ شب دیجور سخن میگویم
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
گردباد است که سنجیده جلو میآید
به پراکندن جمع من و تو میآید
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبدالله در جبههٔ نور آمده بود؟