خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
و آفرید به نام شما زمین و زمان را
مپرس حال دل داغدار و چشم ترم را
شکسته صاعقۀ تازیانه، بال و پرم را
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
شبی که آینهام را به دستِ خاک سپردم
هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم
چه شد که یاس من آشفته است و تاب ندارد؟
سؤال بحث برانگیز من جواب ندارد