بعد از تو روزها شده بیرنگ مرتضی
بیرنگ، بیقرار و بدآهنگ مرتضی
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
جا مانده روی خاک صحرا رد پايت
پيچيده در گوش شقايقها صدايت
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟