پیوسته نماز در قیام است حسین
هفتاد و دو حج ناتمام است حسین
ای قدر تو بر مردم دنیا پنهان
چون گوهر در سینۀ دریا پنهان
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
گر زن به حجاب خویش مستور شود
از دیدۀ آلوده و بد دور شود