محمدمهدی سیار | شعر هیأت

امام رئوف

این آفتاب مشرقی بی‌کسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را

امام رضا علیه‌السلام

بی‌خوابی عمیق

غزل

بسم الله

در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها

شعر رهایی

رودخوانی

غزل

این رمضان هم...

جان آمده رفته هیجان آمده رفته
نام تو گمانم به زبان آمده رفته

ماه رمضان

رودخوانی

غزل

یوسفِ بی‌چاه

مالک رسیده است به آن خیمۀ سیاه
تنها سه چار گام...نه... این گام آخر است!

امام علی علیه‌السلام

بی‌خوابی عمیق

قطعه

ماتم‌های عالم

با هم صدا کردند ماتم‌های عالم را
وقتی جدا کردند همدم‌های عالم را

حضرت فاطمه علیهاالسلام

بی‌خوابی عمیق

غزل

آفتابگردان

بی‌تاب‌تر از جانِ پریشان در تب
بی‌خواب‌تر از گردش هذیان بر لب

امام عصر علیه‌السلام

آینه گردانی

رباعی

تو یوسفی...

هنوز اسیر سکوت تواند زندان‌ها
و پایبند نگاهت دل نگهبان‌ها

امام کاظم علیه‌السلام

بی‌خوابی عمیق

غزل

رود رود

دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!

حضرت ام البنین علیهاالسلام

رودخوانی

چارپاره

درخت پر از زخم

هنوز ماتم زن‌های خون‌جگر شده را
هنوز داغ پدرهای بی‌پسر شده را

دفاع مقدس

حق‌السکوت

غزل

شرم از تو کشتمان...

ای تیغ عشق! از سر ما دست برمدار
دردسر است سر که نیفتد به پای یار

مدافعان حریم اهل‌بیت

غزل

انا الیه راجعون

آری همین امروز و فردا باز می‌گردیم
ما اهل آنجاییم، از اینجا باز می‌گردیم

شعر تعلیمی

رودخوانی

غزل

بسم الله

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

امام عصر علیه‌السلام

حق‌السکوت

غزل

صبر و بصیرت

عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما

انقلاب اسلامی

غزل

سیب سرخ

زود بیدار شدم تا سرِ ساعت برسم
باید این‌بار به غوغای قیامت برسم

کربلا

رودخوانی

غزل

از تبار سلمانیم

ما همه از تبار سلمانیم
با علی مانده‌ایم و می‌مانیم

انقلاب اسلامی

ای نشسته صف اول

مثنوی