این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
غبار خانه بروبید، عید میآید
ز کوچههاست که بوی شهید میآید
ما دردها و داغها را میشناسیم
غوغای باد و باغها را میشناسیم
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
سلام ما به تو، ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو، ای مریم چهار مسیح...
میان بارش بارانی از ستاره رسید
اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید