این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
شب کویر، شبی ساکت است و رازآلود
شب ستاره شدن زیر آسمان کبود
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
غبار خانه بروبید، عید میآید
ز کوچههاست که بوی شهید میآید
ای به بقیع آمده! هشیار باش
خفته چرا چشم تو؟ بیدار باش
ما دردها و داغها را میشناسیم
غوغای باد و باغها را میشناسیم
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من
«چه کربلاست! که عالم به هوش میآید
هنوز نالهٔ زینب به گوش میآید»