وقتی به گل محمّدی مأنوسیم
در خواب خوش ستمگران، کابوسیم
طوفان خروش و خشم ما در راه است
سوگند به آه، عمرتان کوتاه است
تيغيم که در فراز، رعبانگيزيم
هنگام فرود، خون دشمن ريزيم
داغ تو اگرچه روز را شام کند
دشمن را زهر مرگ در کام کند
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
پیغمبر ما که مشرق نور هُداست
دل آینهدار مهر او، دیده جداست
همواره نبرد حق و باطل برپاست
هر روز برای مسلمین عاشوراست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
خورشید هدایت و حیات است امام
سرچشمۀ فیض و برکات است امام
آقا! پدرم! برادرم! مولایم!
هر روز به شوق دیدنت میآیم
بی مهر نبی و آل او دل، دل نیست
در سینه به غیر مشتی آب و گل نیست
پیغمبر ما که منجی انسانهاست
این گفتۀ او امید بخشِ جانهاست
با هر چه نکوییست، نکو باید شد
سرشارِ زلالِ آبرو باید شد
در مِهر پیامبر حیات است حیات
در نور هدایتش نجات است نجات