من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق
با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق
دیدیم جهان بیتو به بن بست رسید
هر قطره به موجها که پیوست رسید
شور سفر کربوبلا در سر توست
برخیز، گذرنامه، دو چشم تر توست
چشم از همه کائنات بستی، ای عشق
در کعبهٔ کربلا نشستی، ای عشق
جز در غم عشق سینه را چاک مکن
دل خوش به کسی در سفر خاک مکن