چه شد که یاس من آشفته است و تاب ندارد؟
سؤال بحث برانگیز من جواب ندارد
آفتاب، پشت ابرهاست
در میانههای راه
به دست باد دادی عاقبت زلف پریشان را
و سر دادند بیتو تارها آهنگ هجران را
خورشید به خون نشستهام، آه! رسید
آهِ منِ دلشکسته تا ماه رسید
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته