زهرای حزین، ز گرد راه آمده بود
جبریل، غریق اشک و آه آمده بود
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در