سلامٌ علی آلِ طاها و یاسین
به این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین
ای خداجلوه و نبیمرآت
مرتضیخصلت و حسینصفات
پیچیده در ترنّم هستی، صدای تو
ای راز ناگشودۀ هستی، خدای تو
ماه است و آفتابیام از مهربانیاش
صد کهکشان فدای دل آسمانیاش
ای سلسله در سلسله در سلسله مویت
وی آینه در آینه در آینه رویت
میبینمت به روشنی آفتابها
قرآن شرحه شرحۀ هر شامِ خوابها
رُخت فروغ خداوند دادگر دارد
قَدت نشان ز قیام پیامبر دارد
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آیین نبی از سر هستی
نور «اِقرَأ»، تابد از آیینهام
كیست در غار حرای سینهام؟!