دل شکسته...تن خسته، آمد از در ساعت
سلام داد و کمی مکث کرد باز به عادت
قصد، قصد زیارت است اما
مانده اول دلم کجا برود
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم
میتوانم از همین جا عطر صحنت را ببویم
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست