گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
ای در دلم محبت تو! هست و نیستم!
هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری