آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت