به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را