ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم
سراپا حیرتم! از خویش میپرسم چرا بستم؟
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
دلم امشب گدای سامرّاست
از تو غیر از تو را نخواهم خواست
تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
همپای خطر همسفر زینب بود
همراز نماز سحر زینب بود