ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند