سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است