ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
نه لاله بوی خوش مستی از سبوی تو دارد،
هزار کاسه از این باغ رو به سوی تو دارد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
کمتر کسیست در غم من، انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
شمیم توست که با آب و تاب میآید
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت