میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم