الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها