فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری