گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت