ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت