گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست