من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران