شده عالم منور از جلوات محمدی
به جمال جمیل او صلوات محمدی
مدینه ماه تو آمادۀ سفر شده است
نشان کوچ، در آیینه جلوهگر شده است
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
باشد که دلم، راهبری داشته باشد
از عالم بالا، خبری داشته باشد
ای در دلِ تو زلال ایمان جاری
ای زخمِ زمانه بر وجودت کاری
از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مکتب روشنی ارزندهتر از جان آورد
تو ای مرغ شباهنگم، به حسرت بال و پر وا کن
صدای کوبۀ در شد، برو زهرا تو در وا کن
دانشطلبی که نور ایمان دارد
جویای فضیلت است تا جان دارد
ایمان به رسول هاشمی مذهب ماست
پیوسته بر او دعای روز و شب ماست
چشمی از غم ستاره باران دارد
دلسوختهای که داغ یاران دارد
ای موجِ امید، راهی ساحل تو
ای مهر و وفا عجین در آب و گل تو
ای ذرۀ کوچکِ مدار هستی
ای آنکه به رحمت خدا دل بستی
هنگام دعا قلب حزین داشته باش
یعنی که دلی خدایبین داشته باش
از کوثر معرفت غزلنوشی کن
تا قافلۀ کمال همدوشی کن
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
هر کس که ز دنیا طلبی دور شود
بیگانه ز تزویر و زر و زور شود
جانا به خدای کعبه رو باید کرد
با او همه وقت گفتگو باید کرد
هر چند دعای عاشقان پر دارد
زیباییِ پرواز کبوتر دارد
جامی بزن از می طَهور صلوات
فیضی ببر از فیض حضور صلوت
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
ای روشنی آینه! ای آبروی آب!
اسلام تو حل کرد همه مسئلهها را
هر چند ستاره غرق اشک و آه است
خورشید، دلش گرفتهتر از ماه است
شور سفر کربوبلا در سر توست
برخیز، گذرنامه، دو چشم تر توست
پیغمبر ما که منجی انسانهاست
این گفتۀ او امید بخشِ جانهاست
در مِهر پیامبر حیات است حیات
در نور هدایتش نجات است نجات