هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد