هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در