لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟