پیوسته نماز در قیام است حسین
هفتاد و دو حج ناتمام است حسین
معراج تکلم است امشب، صلوات
ذکر لب مردم است امشب: صلوات
با گریه نوشت... با چه حالی میرفت
آن توبهسرشت... با چه حالی میرفت
یک جلوۀ دلپذیر تکرار شدهست
لبخند مهی منیر تکرار شدهست
ای سرو که با تو باغها بالیدند
معصوم به معصوم تو را تا دیدند
در نالۀ ما شور عراقی ماندهست
در خاطره یک باغ اقاقی ماندهست
شب تا به سحر نماز میخواند علی
با دیدۀ تر، نماز میخواند علی
ای عاشق شب نورد، پیدایم کن
ای مرد همیشه مرد، پیدایم کن
در باغ جهان نسیم سرمد آمد
بر غنچۀ علم، فیض بیحد آمد
جبریل مکرر این صلا را سر داد
بلّغ، بلّغ... ندا به پیغمبر داد
در شهر دلی، به شوق پرواز نبود
با حنجرهٔ باغ، همآواز نبود
دنیا، ز ستاره، سبحه گر بردارد
حاشا که فضائل تو را بشمارد
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
سجادهٔ اشک تو به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
پیراهنت از بهار عطرآگینتر
داغت ز تمام داغها سنگینتر
چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست