وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم