دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم