شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود