شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود