با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم