همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد