وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد