ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد