از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن