خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی